دنیای ما

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا “جار” زدیم یا “جا” زدیم

دنیای ما

خدایا مارو ببخش که در کار خیر یا “جار” زدیم یا “جا” زدیم

پیرمرد

یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:

هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟

دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور کهمیرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو به طرف پلنگ نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!

پیرمرد با حیرت میگه: این امکان ندارهحتماً یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!

دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقاً منظور منم همین بود!

نظرات 3 + ارسال نظر
ساده سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://azari66.blogsky.com/

من همه داستان ها راخواندم داستان بلند کردن دختر تکراری بود ولی داستان اخر جالب و قشنگ رفیق موفق باشی

مرسی.

Roya پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:55 ب.ظ http://brokenlove91.blogfa.com

سلام؛
مرسی عزیزم که به وبم سر زدی وب خوشگلی داری
موفقتر از اینی که هستی بشی

ممنون رویا جون

kimia دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ب.ظ

ghashan bOd

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد